من به قربان نگار و خم گیسوی نگار
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
من به قربان نگار و خم گیسوی نگار
نوشته شده در جمعه 23 دی 1390
بازدید : 66811
نویسنده : علی اسمعیل پور

2. نام شعر: صفای نگار شاعر: حجت حصاری

دلم شکست به یک آن به زیر پای نگار
دلی که خالی از اغیار بود وجای نگار
به او بگو که به دنبال صید دیگر باش
که صید خویشتن آمد شود فدای نگار
به پای خویش به کوییش چرا گذر کردم؟
شنید گوش دلم بی گمان صدای نگار
نگار بود مرا رسم عاشقی آموخت
خطا ز جانب ما نیست این خطای نگار
تو با که عهد نمودی که تا نهایت جان
وفا نمودی و دیدی دلا جفای نگار؟
اگر چه تیشه ی او سینه ی مرا خون کرد
نرفته است هنوز از سرم هوای نگار
اگر چه خانه ی ما را نگار ویران کرد
دلم خوش است ...
میل وفا

(ادامه شعر)



3. نام شعر: شاعر: سید حسن معصومی مرزونی"شفق"

عارض گل بنگر صورت خونین نگار
لب دلدار گزم و گیسوی مشکین نگار
لاله ها سر خوش و دلکش که چو آن جام شراب
جام می بر زنم از نرگس مستین نگار
دست مسکین ببرم سوی دلآرای دلم
تا که یکدم نگرد صورت خونین نگار.
آندم ای با صبا گر گذری کوی عزیز
به من آور خبری از لب سیمین نگار
این دل اکنون بکند سوی چمن میل وفا
تا که ساقی بزند باده ی رنگین نگار
سینه گر فرقت دلدار نشیتد چه غمی
یا که مرهم نشود بر دل غمگین نگار
در سحر ورد دعا از لب رند سحری
نغمه آند� ...
گیسوی پریشان

(ادامه شعر)



4. نام شعر: شاعر: محمد هاشمي

دل من گمشده و بی سر و سامان نگار
شده سرمنزلِ ما وادیِ حیرانِ نگار
پی دلداریِ او عالم و آدم مخمور
تنِ تب دارِ من و جلوه ی پنهان نگار
غربتِ میکده و عُزلتِ محراب از چیست؟
همه از وصفِ صفات است و ز هجران نگار
لرزه بر قامت میخانه نخواهد افتاد
مگر از گردشِ گیسوی پریشان نگار
رعشه بر این قلم و دفتر و مکتب بنشست
دستِ مست است و سراپرده ی عریانِ نگار
غم عالم به دل ما بنهادند از دوش
باده و قلب من و حالت چشمان نگار
من از این دامگه حادثه آزادم باز
به یکی غم� ...
نگار آمد

(ادامه شعر)



5. نام شعر: شاعر: حسین آذرنیا

شبی زبیا شبی گرم است
شبی پرساز و پر گوهر
دوباره ماه زند لبخند
شبم روشن، گلم شاداب و جان پرور
نگار آمد، نگار آمد
کویردل، شد آباد و گلستانی بجا آورد
نسیمی خوش ،غبار غم تکاند ازدل
خزان رفت و بهاری بی خزان آمد
سرم سرمست ؛ دلم پرشور و پر آهنگ
بهار‌ آمد بهارآمد
نگار آمد نگار آمد ...

حسین آذرنیا
21/8/88
ساعت: 3:27 بامداد ...
نگار من

(ادامه شعر)



6. نام شعر: شاعر: صفر رزم آرا

نگار من نگار من
تویی گل بهار من
یه وقت نیاد برنجی و
بری تو از كنار من
***
تویی گل بهار من
تویی تو ای نگار من
***
فدای تو فدای تو
این دل بی قرار من
نباشی تو چی می گذره
بر من و روزگار من
***
تویی گل بهار من
تویی تو ای نگار من
***
بدون تو بدون تو
می شم اسیر لحضه ها
برای تو برای تو
فدا بشن ترانه ها
***
تویی گل بهار من
تویی تو ای نگار من
***
فدای تو فدای تو
تمام هستی و صدام
فقط می خوام چیزی بگم
دوستت دارم ختم كلام ...
نگار

(ادامه شعر)



7. نام شعر: شاعر: علیرضا تقی زاده ثمر

چون پرزاغ بوددنیا
و خاموش خاطره ام
خوش آنروزکه عطرحضورت جاری شد
در زندگیم
تو آمدی و غوغا شد
دروجودم
مرا با چه نامی خواندی ؟
که دلبر دلربارا به خاک افکندی
خاک اما سرمه چشم شد
تن بری از هرچه بدی
روح سرمست شد
وانگار تولدی دوباره
چو یافته بودم والا بلایی چو ن نگار
چون نگار شدی یار و شد دیده تار
دنیا خارو کار عدو زارو زمین کارزار
پلک به پلک نرسید
مگر به طمع رویای نگار
دنیا به کام و همه فصل شد بهار ...
تو می آیی

(ادامه شعر)



8. نام شعر: شاعر: مجید رستمی

چه روزی ،
گرم و پر امید-
پس از شب های پر درد و و غم اندوه،
به سان یک هم آغوشی-
پس از چندی فراموشی،
نگار من تو می آیی.
نگاهی می کنم آنجا،
نگاهی بر سراشیب رهی باریک-
رهی غمبار،نوامید و کمی تاریک-
نگار من تو می آیی.
رها شد عاقبت آن روح نومیدی-
پس از روزی ،پس از ماهی،پس از سالی
نگار من تو می آیی ، تو در راهی. ...
این روزها...

(ادامه شعر)



9. نام شعر: شاعر: میلاد اصغرزاده

این روزها که مثل چمن زرد میشوم
در جاده های عمر شما گرد میشوم
گاهی برای ثانیه ای گرم میشوم
گاهی برای ثانیه ای سرد میشوم
گاهی برای حنجره ای درد میشوم
گاهی برای حادثه ای مرد میشوم
****************
شب تار و
غم یار و
سر گیسوی نگار
شب تارو
غم یارو
خط ابروی نگار
شب تارو
نگه مست و دو پهلوی نگار....
و در این فکر و خیال
مانده ام در گذر کوی نگار
تا ببینم
گذر چهره ی مه روی نگار
ش ...
آن نگار می آید

(ادامه شعر)



10. نام شعر: شاعر: امیر یزدانی

دیده خیره ،
در انتهای جاده ی خیال
شهسوار می آید،
رقص علف های سبز
هلهله ی برگ ها
شاید سوار بر اسب سفید
در غبار می آید،
قاصدک نشان خوش خبری ست،
نشسته بر شانه های من،
از اندام نازکش
شمیم یار می آید،
سینه پُر می کنم از هوای او
تا سر کنم شبی،
نفس به سینه،
چه بی قرار می آید،
می مانم در انتظار همه وقت
به امید دیدارش
روز ها،شب ها
به آغوش این دشت شوره زار
آن نگار ،آن نگار می آید.



:: برچسب‌ها: نگار , کاریکاتور , علی اسمعیل پور ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/avatar10.jpg
نگار:) در تاریخ : 1395/12/3/2 - - گفته است :
وااااااااااااای عااااااااالی بوود...مـــمـــــنــون...

/weblog/file/img/m.jpg
محمد سلوکی در تاریخ : 1395/4/23/3 - - گفته است :
نگار من فقط تویی، تو بهترین بهانه ام
در این قمار عاشقی، نگو که دل نداده ام

در ازدحام بی کسی، نبوده دل پیِ کسی
من از دیار بی کسی، به کوی تو رسیده ام

تو کوه صبر من شدی، یه تکیه گاه مطمئن
هُمای عشق و عاشقی، نشسته روی شانه ام

تو اولین کلام من، برای شعر دفترم
بخوان تمام این غزل،به صد قصیده باخته ام

برای همنفس شدن، نفس هدر نمی دهم
ببین چگونه از همه، به نام تو بریده ام

سراغ من که آمدی، بیا به باغ خاطره
ببین برای هر گلی، یه قصه از تو خوانده ام

برای شمع گفته ام، چگونه آب می شوم
تو را بهانه کرده ام، خمار من گریسته ام

تو در عبور کوچه ها، نمی رسی به کوی ما
برای دیدنت ببین، چه بی قرار نشسته ام

هزار دفتر غزل، نمی رسد به شعر من
که من به لاف عشق تو، تمام عمر زنده ام
محمد سلوکی اسفند 94

//
نگار در تاریخ : 1394/9/17/aliesmaeilpour - - گفته است :
به به... ممنون از سایت خوبتون

/weblog/file/img/m.jpg
نگار در تاریخ : 1394/3/20/aliesmaeilpour - - گفته است :
چقده این سایته خوبه


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: